پیش‌بینی ورود ۱۴۵ هزار گردشگر سلامت به مشهد در سال ۱۴۰۳ مصرف کدام کنسروها ممنوع است؟ طرز تهیه کیک توت‌فرنگی با مارمالاد و کرم کاستارد + عکس کشف ۷۳ فقره سرقت ضبط و پخش خودرو در مشهد دستبرد ۸ میلیاردی به یک ساعت‌فروشی در مشهد ویدئو | فرود بدون چرخ یک هواپیمای باری در فرودگاه استانبول پیش‌بینی هواشناسی خراسان رضوی و مشهد (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) | تداوم بارش‌های رگباری در مشهد چه مقدار آب برای سلامت کلیه‌ها لازم است؟ بهترین روش برای نو و تمیز نگه‌داشتن فرش‌ها علت چرخش مچ پا چیست؟ عوامل خطر «زوال عقل زودرس» را بشناسید خوابیدن روی زمین برای کمردرد خوب است یا بد؟ ترفند‌های مفید و کاربردی برای تمیزکردن و مراقبت از وسایل چوبی هشدار فرماندار طرقبه-شاندیز به گردشگران برای احتمال وقوع سیلاب (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) ارتباط جالب ایجاد نفخ با کمبود یک ویتامین خواص ویژه موز سیاه شده که نمی‌دانستید اعزام بیش از ۸۷ هزار زائر سرزمین وحی از ۲۱ فرودگاه کشور توضیحات جدید وزیر کار درباره حقوق بازنشستگان و اصلاح حقوق کارگران (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) ۲۰ درصد زوج‌های ایرانی نابارورند | حرارت موبایل یکی از عوامل ناباروری در مردان
سرخط خبرها

قصد نداشتم همکلاسی‌ام را با چاقو بزنم

  • کد خبر: ۱۶۲۸۶۴
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۹
قصد نداشتم همکلاسی‌ام را با چاقو بزنم
پسر ۱۷ ساله با اینکه دانش‌آموز آرامی بود در درگیری با همکلاسی‌اش دست به چاقو برد و او را زخمی کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، محسن که ۱۷ ساله است به جرم ضرب و جرح یکی از دوستانش بازداشت شده است. محسن در دبیرستان شاگرد آرامی است و این درگیری تعجب همه آشنایان او را برانگیخته است. او همکلاسی‌اش را با چاقو زده، اما خوشبختانه پسر نوجوان زنده مانده است.

محسن از دلایل کاری که کرده می‌گوید:

*همه می‌گویند تو یکی از بچه‌های آرام مدرسه هستی، چرا دوستت را با چاقو زدی؟

او به من توهین کرد، بار اولش هم نبود به همین خاطر خیلی عصبانی شدم.

*همیشه با خودت چاقو به مدرسه می‌بردی؟

من اصلاً آدم دعوایی نیستم. چاقو هم نداشتم، اما درگیری من و نیما یک ماهی بود که شروع شده بود.

*یعنی روز حادثه به عمد چاقو بردی؟

بله، چون نیما هم چاقو داشت و من ترسیده بودم.

*مشکلت با نیما چه بود؟

نیما بچه زورگویی بود، وقتی کسی را می‌دید که آرام است و حرفی نمی‌زند یا نمی‌خواهد با او درگیر شود آن‌قدر اذیت می‌کرد که بچه‌ها با او دعوا کنند. قبل از من هم چند باری بچه‌های دیگر را زده بود. چند وقتی بود که به من گیر می‌داد و دعوا می‌کرد.

*روز حادثه چرا با هم دعوا کردید؟

نیما روز قبلش به پدرم فحش داد من هم ناراحت شدم، دیگر نتوانستم تحمل کنم و تصمیم گرفتم تلافی کنم. می‌دانستم دوباره سراغم می‌آید به همین خاطر هم چاقو برداشتم تا اگر به من نزدیک شد او را بزنم.

*نیما هم تو را زد؟

بله. وقتی دوباره فحاشی کرد من هم به او فحش دادم. ضربه اول را که زد من هم دیگر نتوانستم تحمل کنم و او را زدم.

*می‌دانی پدر نیما از تو شکایت کرده است؟

بله می‌دانم. از آن‌ها درخواست بخشش دارم. من قصد کشتن بچه‌شان را نداشتم حتی نمی‌خواستم بزنم. اول نیما به من حمله کرد.

*چرا موضوع را به پدر نیما نگفتی؟

اشتباه کردم، باید این کار را می‌کردم، اما فکر می‌کردم باید خودم تلافی کنم تا به من نگویند ترسو هستم و نمی‌توانم از حقم دفاع کنم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->